۱۳۹۳ آبان ۱۸, یکشنبه

زیبایی های پنهان

راست و دروغش با منبع خبر، اما خاطرم هست که خیلی سالهای پیش شنیدم که روزی مجنون در صحرا آرمیده بود که لیلی خودش را به او رساند و گفت که تو مدت هاست به دنبال من هستی و مرا می جویی. این منم، آمدم که به وصال تو برسم. 
مجنون در جواب از او خواست که نماند و برود . گفت : من عشق به تو را دوست دارم.
داستان عبرت آموزیست، در همه انواع عشق، زمینی و آسمانی. زیبایی های عالم در فراق و نه در فراغ خودش را نشان میدهد.

آب کم جوی تشنگی آور به دست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر