۱۳۹۳ اسفند ۲۸, پنجشنبه

ماچ فرنگی یا ماچ در فرنگ


خواستم که اول اسمش را همین ماچ فرنگی بگذارم، اما دیدم که ممکن است مورد منشوری شود و سوتعبیر پیش بیاید وهمه هوایی شوند وجوانان همیشه در صحنه، دامن از کف بدهند و بی تنبان سر به کوی و بیابان بگذارند، و بعد وبلاگمان را هم فیلتر کنند و کار بیخ پیدا کند که چه؟!، فلانی نوشته ماچ فرنگی یا فرنچ کیس که البته جای تامل دارد که خود فرانسویها آنرا انگلیش کیس می گویند.
القصه. منظور بنده کمترین ، تجربه ماچ در فرنگستان میباشد و نه چیز دیگری.
فارغ از علاقه ما ایرانیها، که بی مناسبت و با مناسبت همدیگر را میبوسیم و اصولا سه جانبه. چپ راست چپ. آداب ماچ در فرنگستان قدری برای من نوپا، که تا دیروز فقط فامیل ها و آشنایان را بوسیده بودم و عمدتا ختم شده بود به عمو ها و دایی های سیبیل کلفت و پسرانشان که همه شرایط وطنی،  بر خواننده واضح و مبرهن است؛ همواره با پاره ای مشکلات همراه بوده است.
با توجه بر اینکه اولا اینجا نباید آقایان را بوسید و دوما ترک عادت هم موجب مرض است، آنچه بر من رفت بدین قرار است : اوایل از ترس اینکه مبادا انگ دگر باش بودن و هم جنس خواه بودن را بر پیشانیمان بچسبانند. همیشه سعی میکردم که در مواجهه با افراد، در یک گروه، آدم آخری باشم، که خوب رصد کنم باقی افراد چطور مصاحفه و معانقه میکنند. باری، کاشف به عمل آمد که فقط خانوم ها بوسیده میشوند و آنهم به این صورت که دست راست به دور گردن طرف انداخته میشود و چپ –راست.خیلی آرام و راحت.
بحث تیوری قضیه کامل بود مولای درزش نمیرفت، کاملا میدانی و مطمین، اطلاعات رصد شده بود. حال میماند بخش عملیاتی کار.
جدای اینکه در عمل خیلی طول کشید که من دست به دور گردن طرف بیندازم و نه طبق عادت معمول دستم را پیش بگیرم برای دست دادن و بعد بوسیدن. این تعداد ماچ هم دردسر ساز بود. سیستم عامل من روی عدد 3 قفل کرده بود، کوتاه هم نمی آمد. قسمت ناجور کار اینجا بود که طرف مقابل پس از پایان ماچ دوم، قصد رجعت به وضعیت ایستاده خودش را داشت، حالا تصور کنید که من دست در گردن طرف در حال خیز برداشتن به سمت ماچ سوم هستم.

فکر میکنید که در نهایت چه شد؟! بقیه با من آداپته شدن، تا ماچ سوم را نکنم رهایشان نمیکنم.

۱۳۹۳ اسفند ۱۵, جمعه

تو در میان قاب ها


دوربین های عکاسیتان را بردارید، مهم نیست چه مدل و چه اندازه ای، عکس بگیرید از لحظه های ناب زندگیتان، لحظه هایی که عشق شما به زندگی متبلور میشود. چاپشان کنید و به دیوار های خانه تان بزنید. بگذارید عشق شما به زندگی در خانه تان جاری بشود، بگذارید دیگران هم در استشمام این زیبایی ها شریک شوند.  عشق و زیبایی خودش را باز تولید و دگر تولید میکند.