۱۳۹۲ اسفند ۲۹, پنجشنبه

بر ما سالی گذشت و بر زمین دوری!

.برای اولین بار در زندگیم در سال تحویل کنار خانواده نیستم
.با آرزوی عشق برای همه.
گر تو خواهی کز شقاوت کم شود
جهد کن تاعشق افزونتر شود

۱۳۹۲ اسفند ۲۸, چهارشنبه

قانون سوم:

نوشته ای که با خط خوش نباشد لایق خوانده شدن نیز نخواهد بود، پس شایسته و بایسته این است که مرد خوش خط باشد.

۱۳۹۲ اسفند ۲۴, شنبه

خاطره کودکی

چشم که باز کردم، پدر ایستاده بود در درگاه. کنارم نوزادی آرمیده بود. پرسشگرانه نگاهی به پدر کردم
 !گفت: "بوسش کن، داداشته". ومن بوسیدمش با جان.دوباره به خواب رفتم

۱۳۹۲ اسفند ۲۱, چهارشنبه

بوسه

من نخواهم ایستاد روبروی تو
!جز برای بوسه دادن

سایه جان


در یکی از مراسم شعر خوانی.
از من پرسید که آقای ابتهاج در 70 سالگی چه حسی دارید؟
جواب دادم که ، با بغض هم جواب دادم، خانم یکی از عیب های عمر بیخودی دراز این غریبیه. من که نگاه میکنم میبینم همه دوستان من رفتن. اگه اونا بودن من با شما چه کار داشتم!

دوست

  گر چه پیرم تو شبی تنگ درآغوشم گیر
تا سحر گه ز کنار تو جوان برخیزم

سلسسه موی دوست!


دوش در حلقه ی ما قصه ی گیسوی تو بود
تا دل  شب سخن از سلسله ی موی تو بود

۱۳۹۲ اسفند ۱۷, شنبه

تلنگر!


آدم ها یک مرتبه و یکهویی از خواب بیدار میشن با یک تلنگر شاید، یا با یک سوال بی ربط حتی. بعد نگاه میکنن به خودشون، به درونشون . میبینن ای داد بیداد اصلا نمی خواستن اینی باشن که الان هستن. درست و دقیقا مثل حالتی که در عین گرسنگی میری درب یخچال رو باز میکنی و میبینی که  اصلا چیزی توش نیست و حتی چیزایی که توش بودن رو هم قبلا خوردی. 


۱۳۹۲ اسفند ۱۶, جمعه

The Life and Death of Richard the Second,Shakespeare



O, who can hold a fire in his hand
By thinking on the frosty Caucasus?
Or cloy the hungry edge of appetite
By bare imagination of a feast?
Or wallow naked in December snow
By thinking on fantastic summer's heat?
O, no! the apprehension of the good
Gives but the greater feeling to the worse:
Fell sorrow's tooth doth never rankle more
Than when he bites, but lanceth not the sore.

کیست که بتواند آتش بر کف دست نهد
 و با یاد کوه های پر برف قفقاز خود را سرگرم کند؟
یا تیغ تیز گرسنگی را با یاد سفره های رنگارنگ کُند کند؟
 یا برهنه در برف دی ماه فرو غلتد و به آفتاب تموز بیاندیشد
 نه، هیچکس! هیچکس چنین خطری را به چنان خاطره ای تاب نیاورد
 از آنکه خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست
. بلکه صد چندان بر زشتی آنها می افزاید

یار مرا!


نقش عشق میزند!


۱۳۹۲ اسفند ۱۴, چهارشنبه

قانون دوم:

کسی که برای شکمش ارزشی قائل نباشد برای چیزهای دیگر هم انگیزه ای نخواهد داشت، در این راستا  بایسته و شایسته است که مرد  آشپز قابلی باشد

روزی روزگاری


با نظم و ترتیب


۱۳۹۲ اسفند ۱۱, یکشنبه