۱۳۹۳ تیر ۲۴, سه‌شنبه

شبیه من

او همه چیز را آرام می خواهد، همه چیز را در صلح کامل. همه چیز باید بوی عطر یاس بدهد یا هر گل دیگری. همه چیز باید آمیخته باشد به هنر به زیبایی، به رنگ به طراوت به بوی خاک باران خورده، به نوازش آرام آرام ،به گرمایی که گهگاهی داغ میکند قلب را، به یک موسیقی یا حتی به صدای یک شر شر آب. او همه این چیز ها را با هم میخواهد، اصلا شاید همه این چیز ها را میبیند شب و روز وشاید جز این ها اصلا چیزی نبیند. گاهی او نقش بازی میکند نقش هایی که دوست ندارد نقش هایی که اصلا مال او نیستند و او برایش زندگی نمی کند.  
و من ...  
 و من گاهی ... بله گاهی شبیه او میشوم. و فقط گاهی...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر