۱۳۹۲ اسفند ۲۹, پنجشنبه

بر ما سالی گذشت و بر زمین دوری!

.برای اولین بار در زندگیم در سال تحویل کنار خانواده نیستم
.با آرزوی عشق برای همه.
گر تو خواهی کز شقاوت کم شود
جهد کن تاعشق افزونتر شود

۱۳۹۲ اسفند ۲۸, چهارشنبه

قانون سوم:

نوشته ای که با خط خوش نباشد لایق خوانده شدن نیز نخواهد بود، پس شایسته و بایسته این است که مرد خوش خط باشد.

۱۳۹۲ اسفند ۲۴, شنبه

خاطره کودکی

چشم که باز کردم، پدر ایستاده بود در درگاه. کنارم نوزادی آرمیده بود. پرسشگرانه نگاهی به پدر کردم
 !گفت: "بوسش کن، داداشته". ومن بوسیدمش با جان.دوباره به خواب رفتم

۱۳۹۲ اسفند ۲۱, چهارشنبه

بوسه

من نخواهم ایستاد روبروی تو
!جز برای بوسه دادن

سایه جان


در یکی از مراسم شعر خوانی.
از من پرسید که آقای ابتهاج در 70 سالگی چه حسی دارید؟
جواب دادم که ، با بغض هم جواب دادم، خانم یکی از عیب های عمر بیخودی دراز این غریبیه. من که نگاه میکنم میبینم همه دوستان من رفتن. اگه اونا بودن من با شما چه کار داشتم!

دوست

  گر چه پیرم تو شبی تنگ درآغوشم گیر
تا سحر گه ز کنار تو جوان برخیزم

سلسسه موی دوست!


دوش در حلقه ی ما قصه ی گیسوی تو بود
تا دل  شب سخن از سلسله ی موی تو بود