راست و دروغش با منبع خبر، اما خاطرم هست که خیلی سالهای پیش شنیدم که روزی مجنون در صحرا آرمیده بود که لیلی خودش را به او رساند و گفت که تو مدت هاست به دنبال من هستی و مرا می جویی. این منم، آمدم که به وصال تو برسم.
مجنون در جواب از او خواست که نماند و برود . گفت : من عشق به تو را دوست دارم.
داستان عبرت آموزیست، در همه انواع عشق، زمینی و آسمانی. زیبایی های عالم در فراق و نه در فراغ خودش را نشان میدهد.
آب کم جوی تشنگی آور به دست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر